چهارشنبه ۵ آبان ۹۵
از حس و حال عاشقانه و هوای دونفره و شارشِ عشق و رمانتیکیشنِ پاییز، به ما فقط تخلیه محتوایِ دماغ (از شرح و شکافیدنِ محتوا معذورم) و دستمال کاغذی و استامینوفِن و پینیسیلینش رسید!
ینی لعنت خدایگانِ هندو بر اونایی که دارن عشق و حالِ دونفرِ میکنن تو این هوا! کوفتتون بشه هیییع! از دماغتون در بیاد اصن! همونجور که دونفره عشق و حال میکنین زیر بارون، سرما بخورین با هم برین پینیسیلین هم بخورین!
حسودم شوهر عمه تونِ!
والاع ب خدا!
ما اینجا از فرطِ بالاکشیدنِ دماغ، رنگِ چشممون متمایل به سبز شده و حبابِ بینی میترکونیم، ملت زیر بارون دست همو گرفتن و لاو میترکونن!
آیا این عدالت است؟
نه مرگِ تِد! دوربین تو تخمِ چشمِ منو بگیر! این عدالت است؟؟؟