آورده اند که روزی شیخ باب اسفنجی بلاگفانی به خرقۀ درویشان مستتر گشته و عنان خر را بگرفته و در کوچه های بلاگِ بیان گذر میکرد.
آورده اند که روزی شیخ باب اسفنجی بلاگفانی به خرقۀ درویشان مستتر گشته و عنان خر را بگرفته و در کوچه های بلاگِ بیان گذر میکرد.
برای نوشتنش به سفر داشتم به زمان ابوسعید ابوالخیر! ازش مشورت گرفتم.
همگی بابت این مطالب از شما خواهش مینمایند!
به جان بختاپوس اینا همه ش اتفاقیه. دست جفاپیشۀ دهر ما رو به این سمت و سو میکشه!
من و ابوسعید رفیق گرمابه و گلستانیم!
اتفاقا برای گذاشتن پا روی دم شما حتما سراغش میایم!
همه دم دارن. دم یک اندام وستیجیال در انسان هست. در موردش بخونید اگه خواستید.
والا ما خوندیم دم. دنبالچه نشنیدم و نخوندم!
داریم بهتر میشیم یعنی؟!
ما تو دبیرستان اینجوری خوندیم!
جالب خوندین!
والا اینا رو دیگه جرئت نکردم بگم! خخخ. دستتون درد نکنه گفتین. :دی
تِد:
تِد:
میرزا به نوعی باید بگم من و تِد با هم. یه خورده قضیه پیچیده شده خودم نمیدونم ایده مال کیه! خخخ
جناب تِد مجبورم کردن به جان بختاپوس. وگرنه من اهل این خطاها نیستم!
از بس ذوق کردین اینجوری شدین.
تِد بیا بریم، اینا میخوان با هم حرف بزنن!
ولی خب آدم به اسمش شناخته نمیشه. به نحک(نمایه حساب کاربری = آواتار)ش شناخته میشه.
ویرایش شد. و با عرض پوزش بابت اشتباه بودنشون!
خدا رو شکر توی الفبا مون فقط دو تا ق و غ داریم!
حدس زدن ها تون از ته دل!
الان بهمون گفتین نمکی؟! دستتون درد نکنه! اینه مزد ما؟! :دی
حالا خودزنی نکنید! خخخ
منم همینو میگم: «از دست ماها!» :دی
یه همچین چیزایی داریم تو خودمون!
ما رو مدیون خودتون میکنین!
شما چرا اینجوری این؟!
کسی غیر از این رو گفت؟
شاید یه سر به مزرعه زدیم.
خیلی ممنون.
ما با همه شوخی داریم! لطفا مواظب باشید رنگی بشید.
والا من تمام تلاشم رو کردم لغت سختی ننویسم! چیزیش نامفهوم بود بگین معنیش کنم! خخخ.
شما هم کلاس کار ما رو بردین زیر رادیکال!
حالا خوب شد! خخخ
خیلی هم عالی. یاد افتادن هاتون مستدام!
خیلی ممنون.