مترسک ها آفلاین نمیشوند!

آن خِرسِ بیشۀ بیان، آن طنّاز فی سبیل الله، آن سلطان کُمدیِ داستان، شیخ ابوالبلاگِ تِدیانیِ اصل _ رضی الله عنه _ روزی سوار بر خرِ خویش از جنب کِشتزارِ بلاگستان گذر میکرد که بانگی برآمد: «گندما، آن موبایلی که خریدنش دغدغه ات گشته، سی پی یویی دارد چهار هسته ای، دوربینی پنج مگاپیکسلی و حافظه داخلی ای داغان! جنس بدنه اش را هم میشود با خودروی زِراید مقایسه نمود. تاچَش هم که به ضربِ «کَف مرغی» کار مینماید. باطری ای دارد نیم ساعتی و با احتمال انفجار! آیا رواست از برای این قطعه حلب یک و نیم میلیون دینار بسلفی؟! تو را به این کلاغِ هشتصد سالۀ روی شانه ام قسم، بیا و یک آیفون هفت بستان. اگر دیوانه ات نکرد مرا طَرد کن. رزولِیشِنی دارد 1334 در 750، دوربینی دارد 12 مگاپیکسل، 32 گیگ حافظۀ داخلی و قابل ارتقاء به 250 گیگ، باطری ای دوازده ساعتِ مداوم دوام آور! نگاهی به تاچش بیانداز، در بلاد کُفر به این نوع از تاچ، میگویند باقلوا!»

گندم پَسِ سرش را خاراند و پرسید: «رنگ صورتی هم دارد؟!»

مترسک  سیامک انصاری طور، به دوربینی که در دست اصغر فرهادی بود نگاه کرد و متغیّر و محزون و بی اعصاب، آهی کشید و گفت: «از دست تو یا گندم!». گندم با شنیدن آن آه سرد و این جملۀ محزون، خیلی سریع و سوت بلبلی زنان در افق محو شد.

شیخ پس از دیدن این صحنۀ کمابیش هندی، نرم و آهسته عزم خانقاهِ خویش کرد که دست بر قضا مترسک وی را دید و گفت: « یا شیخ، به کجا چنین شتابان؟! بیا اندکی زیر سایۀ این اژدها  تامل کن و خستگی را به در!» شیخ به ناچار زیر سایۀ اژدها رفت و گفت: «یا مترسک، نقش و نگارِ کیست بر روی تیشرتت؟!» مترسک گفت: «یا شیخ، استیو است دیگر! استیو جابز، رفیقِ شفیقِ روزهای بی کسیم! آن یگانه شاخِ عرصۀ تکنولوژی و سیبِ گاز زده.» شیخ همین که خواست نگاهش را به دوربینی که در دست اصغر بود بِزُلانَد (یعنی خیره کند)، مترسک شادمان ادامه داد: «راستی شیخ، تولدِ اولین خرس گریزلی در شمالِ شرقی جنگل های آریزونای شمالی را شادباش عرض میکنم. هرچه نباشد، عموزاده اید دیگر.»

شیخ، ناگاه کف برلب آورد و گریبان چاکیده و نعره ها بزد و در دم، جان به جان آفرین تسلیم کرد.

تمت.

۱۸ موافق ۲ مخالف
عنوان جالبیه 

خیلی ممنون. متن هم باید جالب باشه!

چه زیبا. 
ولی منم آیفون زیاد دوست ندارم.

ابو اسفنج بلاگفانی:
کی آیفون دوست نداره؟!
حامد سخت در اشتباهی!

عه من!!!! ^__^
عه متر!!!! ^___^

خیلی باحال بود واقعا :)))))
یعنی تولد اولین خرس گریزلی عاااااالی بودا :))))))))))))))

عه عاره

عه عارههه
:)))
قابل نداشت :)
خوشحالم خوشتون اومده ؛ )

انصافا جا خوردم ولی!!!! ^__^

ابو اسفنج بلاگفانی:

البته ای کاش بهتون نمیگفتم اصلا! اینجوری بهتر بود. ولی خب شد دیگه.

بسی شاد شدیم
:)))

ابو اسفنج بلاگفانی:

چقدر خوب :)

از این سیب گاز زده ها پلیز :(
:دی

بسی شاد گشتیم :)

گوجه گاز زده هست

بدم؟؟
:))
همیشه شاد باشید.

بسی شاد گشتیم D:

به جانتان دعا میکنیم :)

fاشد که رستگار شوید ^^

چی همه شاد :))

چه خوب که شاد گشتید از این بهر :))
سپاسگزاریم :))
میشویم : )

جا داره بگم "از برای چه چنین متنی نوشته اید؟!" :|

از برای شاد نمودنِ دلِ خلق :))

منظور مفهومش !=))

شوخی ای بود با مترسک جان : )

خواهرزاده م داره. زیاد باهاش ور رفتم. یه Huawei Honor 5X داریم (اشتراکی من و خواهرم) خیلی هم دوستش داریم.
آیفون هم شکلش بده هم زیاد نمیشه شخصی سازیش کرد.
این نظر منه. نظر دیگران محترم.
:-))

نظرتون تو کلیه ی چپِ استیو جابز :)) دور از چشمِ مترسک البته :))


عجب.
این عنوانش منو کشته خخخخخ
متن هم جالب بود

جفتش قابلتو نداره :))

عالی بود اصلا :))

قابل نداشت اصلا :))

۱. متر که همش آفلاینه!!!! یعنی آدمو خفه میکنه تا جواب بده!!! :/


۲. بابا من یادم رفته بود!!! مگه در جریان اوضاع فاجعه حافظه من نیستید؟!!! :)))))
واسه همین خیلی چسبید!!! قشنگ سوپرایز شدم!!! ^__^


۳. بعد عکسه خیلی باحاله :) خوشم اومد متر رو آویزون درست کردین!!! :))))))))))))

۱-منظور چیزِ دیگه بود :())

۲-بهتر پس! نوش جان!
۳-قابل دار نیستا! باشه واسه شما اصن :))

مترسکم آفلاین نمیشه/: تولوزالمعده اسرائیلp:

شآد ُ خندان گشتیم :)*

تکبیییر :))

گوارای وجود : )

تِد، میگم حالا که اینقدر خوششون اومده. بیا و در حق من برادری بکن، ازشون به عنوان حق الزحمه یه وام 9 ملیونی برای ازدواجم درخواست کن. شاید موافقت کردن!

غمت نباشه داداش!

خرجش دو تا اختلاسِ :))
نشد گلریزون میذاریم اوکی میکنیمش :))
تو باید بری خونه بخت اصن :))

برو ای شیخ...فقط سامسونگ را معشوق است

ابو اسفنج بلاگفانی:

کجا برویم ای امیری حسین و نعم الامیر؟!
هر کسی را سلیقه ایست ای دوست. خداوند تو را با سامسونگ محشور کناد.

ابوبلاگاااااا، عزیز دلااااا، خداوند از تو و تیم حرفه‌ای و ذوق هنری و شوق طنزت راضی باشد که سبب خنده این حقیر پس از یک روز سنگین و طولانی، گشتی! =))
راحت بگم: دمت گرم، ترکیدم از خنده =))
اصلاً داداچ (!) بیا در آغوش بگیرمت ^_^
دنبال بهونه‌ام که بگم «گندم، از دست تو» ولی هی پیدا نمی‌کنم :))
D:

ابو اسفنج بلاگفانی:

سلام میرسونه. میگه خواهش میکنم رفیق. (مدیونی فکر کنی از خودم دارم میگم اینا رو)
حالا فعلا بیا منو در آغوش بگیر. خودش که اومد بعدا مجدد جبران میکنه!
«از دست تو مترسک!»

ابوالبلاگ:
من رسیدم همی :))
بیا مترسک تا در آغوشِ گرمت آرام گیرم :)))
نور ب تابوتِ استیو بباره اصن :))
بیا من پیشانی ات را بماچم مترسک :)) خیلی خوشحالم ک خوشحالی داداچی :))
در جریانِ قضیه ی از دستِ تو هم هستم دیگه :))

اخر یه روز این متون تاریخی شما منو میکشه :)))
منم ایفون میخوام :(
بسی شاد گشتیم پس از خوانش این متون کهن:))
تشکرات
یاعلی

ابو اسفنج بلاگفانی:

یا فرشته بنت ابو، نگارش هرکدام از اینها حداقل دو ساعت آن هم به ساعت قدیم و نه جدید! از ما زمان میبرد. لازم است بگویم عین این دو ساعت را قاه قاه میخندم و به اینکه مخاطب قرار است چقدر بخندد فکر میکنم!
خدا رو شکر که راضی بودید و خندیدید.
شما بگردید یه وام 9 ملیونی ازدواج برای من پیدا کنید. من خودم به شما یه آیفون شیرینی میدم!

مترسک سیامک انصاری طور
:دی

دقیقأ :))

@مترسک :
ببین!!! این تاریخ متری‌ت آخر سوژه شد!!!! دیدی دیدی؟!!!! :)))
تولد اولین خرس گریزلی ^__^

: ))

نههههههههههه نهههههههههههه نهههههههههههههههههه
پخش میزمم از خنده :))))))))))))

ابو اسفنج بلاگفانی:

راضی به این همه هیجان نیستیم به خدا! خونتون نیفته گردنمون یه وقت.
من خودم گیر 9 ملیون وام ازدواجم. دیۀ شما بیفته گردنم دیگه هیچی :دی

ابوالبلاگ:
وجدانا راست میگه ابو اسفنج!! همین دیروز بود پول دادیم سقفِ بلاگ رو ایزوگام کردن :)) چیکه میکرد چون :)) پولِ دیه نمونده دیگه :))

:| پُوکِر فِیس :|

وای وای وای وای فلش!

به خدا تو بلاگِر نیستی! :دی

آخخخخخخ که این متن منووو مـــــُــــرد =)))))))))))))))
عاااااااااالی بود دمتووووون گرممممم :دی
خدا اجرتان دهد که ما را کنون به فک درد و شکم درد دچار همی کردید یا شیخنا :دی

ابو اسفنج بلاگفانی:

این متن تقدیم به شما اصلا.
برش دارین قابش کنین دیوار اتاقتون تا آخر عمر بخندین اصلا.
خیلی ممنونم.

ابوالبلاگ:
ای بابا :/ تلفات ندیم صلوات :)))
این شادی ها و خنده ها، دلگرمیِ ماس واسه ادامه ی کار : )
گوارای وجود  : )

ای خدای من :)))
کلی خندیدم به این متن.
بخصوص که سوژه هاتون مترسک الممالک ما بود و گندمی خودمون که هرکی ندونه شما دیگه باید بدونید مادرخوانده ما هستند:دی
ایده هم که خیلی خیلی خوب بود. به خصوص شروعش و ادامه اش که خب به سبک تذکره الاولیای عطار بود. به نظرم بیاین یک تذکره الاولیای بلاگستان بنویسین حالا که قلمتون به این توانایی و خوبی هست :))
خیلی چسبید :)))

ابو اسفنج بلاگفانی:

خیلی ممنون.
اگه توی دسته بندی موضوعی دقت کنید، یک موضوع ایجاد کردیم با عنوان «قصص البیانیون»
توی این دسته قراره نوشته هایی با این سبک بنویسیم.
ممنون.

@گندم
چه نقاشیه هم شبیه خودته ها. :دی 
اصلا مثل سیبیه که از وسط نسفش کردن. منتها از پهنا!:دی

ووووویییی! چقدر خوبید شما !
تبریک تولد خرس گریزلی ؛ وااای! 
خیلی خوب بود! :)))

یه مطلبی از deep web خونده بودم؛کلی ترسیده بودم و اعصابم خرد شده بود؛اومدم اینجا روحیه‌ـم برگشت! بسی بسیار ممنون یا شیخ :دی

ما به همه ی شماها متعلقیم :))) قابلتونو نداریم :)) سقفو بگیر :)) جمله سازی رو هم :))

کاری بود ک برمی اومد دیگه! نوش جانت!
اونورا نرو خاع! بیا همینورا حالت خوب بمونه : )) 
ممنون که خوندی :)

@مترسک

دادا، اینقدر در بحر مکاشفات استیو جان و تاریخ فرو رفتی که آخر عاقبت بچه ها دست به کار شده وارد قصص البیانیونت کردند. چنانکه تا سال های سال در داستان ها بمانی و جوجه کلاغان مزرعه هایونی بیایند و ذکر خیرت را بشنوند.:دی


میگم چرا تو تصویر کلاغ های همایونی حضور ندارن راستی؟ :)))

مترسک! بیا و پاسخگو باش در این بحرِ پرسشِ و پاسخ همی 

:))

به جان همین تِد که میخوام دنیاش نباشه. این مناسب ترین تصویری بود که پیدا کردیم. نشد کلاغ بذاریم روش.

ملت و شاد کردید 
خدا شادتون کنه ؛))))

خدا عاقبت بخیرمون کنه ؛))

ممنون!

😒😒😒😒😐😐😐😐

::)

@آقاگل

نه جدا یه شباهتایی داریم!!! ^__^ مثلا من از بس این مدت حنا زدم به موهام الان مو قرمزیم!!! ^__^

بعدش اینکه پسرم چند بار بگم، تو وبلاگای ملت هوای منو داشته باش!!! :/ بچه خوبی نباشی میذارمت تو سبد- با یه نامه- زیر برف- در خونه مردم!!! :///

عالی بود 

 خیلی بامزه نوشتین :))))

ابو اسفنجی بلاگفانی:

خیلی ممنون. خوب خوندین:)

دوباره @آقاگل!!!
نصف! نصف!!!!! پاشو دفتر مشقتو بیار باهات دیکته کار کنم!!!! :/
:)))
از دست بلاگفان ... عالی 
اصلا ادبیاتش منو نفله کرده :))
استیو جابز .......> مطمئن بودم اسمش میاد تو متن ..

ابو اسفنج بلاگفانی:

بالاتر هم عرض کردم. خدایی ما دیه نداریم بدیم. نفله نشین خواهشا.
خوبه. همه مون به اندازه کافی شناخت داریم رو مترسک! خخخ.

گندم بانو ما اینیم! D:
دادا سعید مرسی دقت نظرت :)) کلاغ همایونی رو فرستادم مأموریت D:

:))

بعد از یه روز طولانی و پر مشغله واقعا روحیه م عوض شد خدا خیرتون بده :))

خواهش میکنیم. خیلی هم عالی.

ممنونم.

خعلی عالی بود(:

عالی خوندی مشتبا.

عه عه به شکل خیلی مویرگی رضی الله عنه آقای فضانوردِ مقیم مریخ رو کش رفتیدا :دی
خعلیم خوب اصلا، نوشته رو میگما نه کش رفتنه رو :زی
دست شما درد نکنه که از تو جزیرتون چنین مطالبی مینویسید و با وجود دشواری های آنتن دهی نت میفرستید اینجا تا ما بخونیم حالمون خوب شه :))

چه فرقی میکنه؟! ما تو یه تیمیم. تیم بلاگفان!

خواهش میکنم. تا باشه از این شادی ها.

من حتی به دشمنم هم وام پیشنهاد نمیدم چه برسه به دوستان.والا
وام خو نیست قرض ابدیه لامصب خخخخ
یاعلی

خخخخ.

خیلی ممنون از شما. واقعا!

فرقی نمیکنه صد درصد همین جوری محض مزاح گفتم :|
ببخشید خب اصلا :(

ناراحت نشید حالا : )

اینجا واسه خنده س : )
بخندید لطفأ : )

@گندوم
همین دیگه با من دیکته کار نکردی الان تو رادیو هر جمله ای که من مینویسم چند نفری میریزن سرم ازم غلط املایی میگیرن. حتی گفتن میریم یک ویراستار استخدام میکنیم فقط غلطای آقاگل رو بگیره :(
بیا دعواشون کن. چه مادری شدی اخه؟

سلام میفرماید که یعنی شما مِی خواهید آیفون 7 استانید؟

ما به همین گردو شکن اکتفا کنیم  که مِی تواند 2 روز دایم کار کند و تو بینی که هشدار میدهد که دارد باطری اش تمامیده مِی گردد اما ما که میدانیم دروغ میگوید و باز از وی کار استانیم


:))))))

شما به همان سنت پایبند باشید :))


@آقاگل

وقتی میخواستم مامانت بشم نگفتی دیکته‌ت ضعیفه!!!! :/
یا شیخ...یکی بیاد  بهم آب قند بده...فشارم افتاد...:)))

ابو اسفنج بلاگفانی:

بفرمایین. این لیوان رو فعلا داشته باشین. کم اومد زنگ میزنم بچه ها تانکر بیارن.

این چرا  اینقدر قندش کمه؟!ایششش:|
:))

ابو اسفنج بلاگفانی:

آخه ما نمک مون زیاده. نه اینکه خیلی بانمکیم؟!
به زور تونستم همونقدر قند رو گیر بیارم.
شرمنده دیگه!

@گندم
من نگم. تو بعنوان اولیای من نباید بیای مدرسه سر بزنی؟ ببینی وضعیت درسی من چطوره؟ من بچه تو نبودم؟ مادرای بچه ها براشون هدیه میخریدن میاوردن. بعد من سه سال نفر اول مسابقه علمی شدم هیشکی نفهمید. هعی.

بلاگفان این نادیده گرفته شدن فرزند توسط مادر رو به شدت محکوم میکنه.

تمت :)))))))))))))
خیلی خوب بود خیلی =))))))))
+من واقعا آیفون دوست ندارم :| :دی

ابو اسفنج بلاگفانی:

خیلی لطف دارین.
+ خب هرکسی یه چیزی دوست داره!

:| دوستان و اشنایان گرامی لطفا بیاین وبم و اون G+1 رو بزنین ! ممنون

چشم.

چاکرتونیم ینیاااا! ایشالله که چرخ این وبلاگ تا ابدالدهر مثل فرفره براتون بچرخه ^_^

ابو اسفنج بلاگفانی:
ممنون. همینکه به ما انرژی میدین میچرخه.

@ آقاگل
من وقتی به فرزندی گرفتمت گفتن پیرمرده!!!!! :/
بعد فهمیدم گولم زدن!!!!!!
وای خیلی قشنگ بود .. نثرش رو خیلی دوست میدارم :) دمت قیییژ موسیو/مَدم ... :)))

نوش جان :)

من هیچی از این پست نفهمیدم:|

این پست یک داستانی بود، که با استفاده از شخصیت های بلاگرها نوشته شده بود. یعنی مترسک و گندم و شیخ ابوالبلاگ تِدیانیِ اصل هرسه بلاگر هستن.

یک مقدار شناخت نسبی لازمه برای فهمیدنش. شناخت از بلاگرها.

جالب بود😊

جالبی از خودتونه!

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
بلاگفان، یک نیروگاهِ غنی سازیِ لبخند، واقع در تنها جزیرۀ شادی در کلِ بلادِ بیان یا به عبارت بهتر سرزمینِ بیان هست. با ورود به این نیروگاه متعهد میشین که لبخند بزنین و با خروج از این نیروگاه متعهد میشین که تا ورود بعدی این لبخند رو حفظ کنین.
شعارمون رو هم حفظ کنین:
باحال باشید :)
HTML tutorial
نویسندگان
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان