رمز پست قبل

سلام.

همونطور که توی پست قبل اعلام کردم رمز مطلب «اهدای بِنصِر، اهدای زندگی!» کلمۀ «واضح» هست. حتما میدونید که وقتی مینویسیم «رمز پست قبل، واضحه» منظورمون اینه که «رمز پست قبل، واضح هست» یا به عبارت بهتر «رمز پست قبل، واضح است». بنابراین شما میتونید با وارد کردن کلمۀ «واضح» پست رو بخونید. همچنین من مطلب رو توی ادامۀ این پست هم قرار میدم اگه حوصله ندارین اونجا بخونین.

اندر حکایات یافتم که شیخ ابو اسفنج بلاگفانی _ قَدَّس اللهُ روحَهُ العزیز _ روزی بر سکوی محفل اُشیاخ نشسته بود و جمله مریدان گِردِ وی، به پاس کردنِ آزمون کتبی «مکاشفۀ 2» مشغول همی بودند. شیخ که مهلت را رو به پایان دید، فریادِ «تایم ایز اُوِر» برآورد و دست راست خویش، به نشانه ی اتمام آزمون، بالا ببُرد. در همان لحظه، زَغَنی وحشی، به قصد عقیق یمانیِ شیخ، به سوی وی فرود آمد و به طرزی اکشن، انگشت بِنصِر شیخ را زِ بیخ، بکَند و ببُرد. اثنایی نگذشت که شیخنا از شدت ضعف بی‌هوش گشت و جمله مریدان بشوریدند و نعره‌ی «وا شیخا! وا شیخا!» برآوردند بر این گمان که شیخ بمرده است. جوجه مریدی از آن میان آواز داد: «یا رفقا! لحظه‌ای دهان گشادِ خویش ببندید؛ گوش فرا دهید چه میگویم! شیخ رو به موت است. پس صواب، آن باشد که وی را نزد طبیب بَریم و او را ازین محنت برهانیم.» جمله مریدان موافقت کردند و شست خویش را به یکدیگر نمایاندند! پس شیخ را بر برانکارد نهاده و نزد طبیب بردند. دقایقی بعد، شیخ در بخش سی سی یو، به سانِ خرسی از نوعِ پاندا، نیمه جان، برتخت آرمیده بود.

طبیب گفت مر مریدان را: «شیخ را باید که بِنصِری جدید بچسبانیم، ورنه خواهد مرد!»
فی هذه الساعه؛ جمله مریدان در بلادِ بیان در پی انگشتی از نوع بِنصِر گشتند. روایت است که مریدان، چهل شبانه روز، تک تکِ سوراخ های بلاد را از نوع خاکی و آبی و بیولوژیک، گشتند، لکن انگشتی نیافتند. چون پیدا نکردند، به آه و فغان فتاده و جامه‌دران، سر به گیم نتِ بلاد نهادند تا پی اس بازی کنند! میانِ دو نیمۀ Pes 1845 ، مریدی فریاد زده و گفت: «اورِکا! اورِکا! یافتم! باید که از این جمع، یکی بِنصِر خویش را از بیخ کَنده و اهدای شیخ کند.» جمله جمع خاموش ماندند و آن مرید نیز ساکت ماند. ناگاه مریدی دیگر گفت: «خفه! لطف نما و دیگر پیشنهاد مده! ما باید که در جنگل‌های اطراف بلاد گشت زده و حیوانی نظیر انسان یافته و انگشتش را به شیخ پیشکش کنیم.» لایحۀ مرید، فی الحظه به تصویب رسید و جمله جمع موافق آمدند. وَز برای یافتن بِنصِری شِبه انسانی، سوی جنگل همی شدند. پس از چند روز جستجو، یکی از مریدان، گوریلی را یافت و دیگران را نیز خبر داد و او را صید همی کردند. مرید گفت: «بنصرش از جای درآورید که دی اِن ایِ گوریل، بسی مشابه به نوعِ آدمیست! پس بِنصِرش را کَنده و جملگی سوی طبیب شدند. طبیب از آنجا که مبتلا به کوررنگی بود، رنگِ سیاه بنصر را تشخیص نداده و از آنجاکه او را از هویت صاحبِ بِنصِر التفات نبود، بِنصر را به دستِ شیخ دوخت. چند روزی گذشت و در اوجِ حیرانی، خداوند شیخ را حیاتی دوباره بخشید.
چون ابواسفنج بیدار گشت، دستِ خویش به پیشِ صورت بیاورد و به ناگاه، بنصر را دید! لحظه ای درنگ کرده و سپس، به سبکِ مبارزان وایکینگی، جامپ زده و با چاقوی جراحی، طبیب را به سه قسمت موازی تقسیم نمود!
بعد، سوی محفل اُشیاخ شد. چون به سردرِ محفل رسید، مریدان به گِردَش جمع گشتند و حالِ وی را جُستند.
شیخ نگاهی به انگشت کرده و به سانِ گوریل، مشت بر سینه کوفت، عربده بزد و جمله مریدان را سینه بشکافت و قلب برون آورد و بکشت.
سپس سوی حجرۀ خویش شد و بر روی منبر نشست و مشغولِ استعمال کوکایین شد و رو به دوربین کرد و فرمود:« این نابخردان را از اهدای عضو هیچ آگاهی نبود. آگاه شدم که در بلادِ مجاور شخصی مرگ مغزی گشته و کارت اهدای عضو نیز داشته. اگر اینها به بلادِ مجاور می‌رفتند و از برای بِنصِر جستجو میکردند، بی شک سرنوشت‌شان این نبود.»
تمت!


۱۰ موافق ۳ مخالف
اوهوم:)

اِهِم.

من چقد باهوشم
یاه یاه یاه یاه ^^

خیلی!

یوه یوه یوه یوه!

پس از پرواز رهایی قلبم رابه قاب سرد سینه ای هدیه میبخشم تا هم نوای جسم دیگری سرود مهر را از نو بخواند و در عمق زلال هر آیه فریاد زند هنوز هم دوست داشتن هست ... گرچه نیستم ...این قلب خسته در نبود من وارث ترانه ی عشق خواهد ماند ...
۸=۱
:)

بگم برانکارد بیارن؟

بگید :دی
ثواب اهدای قلبمم میبخشم به بلاگفانی ها :))

اول بی زحمت این برگه رو امضا کنید! خخخخ.

دم شما گرم.
اون یک مساوی با هشت چی بود باز؟

من کارتشم دارم خیالتون راحت :))
هر یه آدم هش تا عضو میتونه اهدا کنه
علامت اهداء عضوه :)

جدی؟! چه باحال. ولی بیشتره ها! نیست؟

الان از همه چی میشه استفاده کرد! پریشب تو یه مستندی دیدم رباط پا گرفته بودن!
من این شعار رو به روز رسانی میکنم:
1=1000

این هشتا غیر نسوج هست
نسوج ارتقا دهنده کیفیت زندگی هستن نه اهدیا کننده زندگی
هر یک اهداء کننده عضو میتونه بالقوه جون هشت نفر رو از مرگ نجات بده :)

آها از اون نظر. گرفتم.

خلاصه که کارتون درسته.
فغانسه هم که بلدین.

اهدا و احیا باهم قاطی شد تو مغزم نوشتم اهدیا :))

اینجا هم نوشتین البته! :دی

1 ابواسفنج = جمعیت بیان :))
همه رو شاد کردی :)

لطفته داداش.

خیلی خوشحالم.
من نمایندۀ یک تیمم داداش. هرچی که هست نتیجۀ کارِ تیمیه.

از عمد جهت اطلاع رسانی نوشتمش مجدادا خب :))
کار خود بلاگفان و بلاگفانی ها درسته
آدم پیش خدا و خلق خدا روش سفید باشه فغانسه که بلد بودن نبودنش اهمیتی نداده :)

آره جانِ عمۀ ترامپ!

جان عمه ترامپو چی کار دارید از اون بنده خدا مایه میذارید :|
جان خودم
معتقدم بهش که میگم :)

باید هم معتقد باشین خب. بدون اعتقاد که حرف فایده نداره!

@دختر انار 
یه سوال 
میگم منم که 15سالمه میتونم این کارت رو بگیرم؟!
@ابواسفنج
ینی چی هی هرچی میشه گیر میدید به عمه ها ؟!
مگه ترامپ خاله و دایی و عمو نداره هان؟!
این عمه ها چه گناهی دارن اخه؟!

من جواب بدم میگم نه. باید به سن قانونی برسین.

بابا چیزی نگفتم که! اینقدر جونِ عمه ها برام عزیزه قسم میخورم بهشون!

ندا اومد به عمه ها توهین شده!
اعتراف کنید کی بود!قول میدم فقط جرواجرش کنم :|

من که نبودم.

من زدم  واضح نیورد یعنی چی من اعتراض دارم آقا!!یارانه منو بدید برم:/

خب حتما اشتباه زدین. اگه همون موقع میدیدمتون میگفتم: «خانم دارین اشتباه میزنین!»

منم کارتشو دارم .
امیدوارم یه روز به کارم بیاد

ان شاءالله :دی

سلام یه مدت نبودم :|
درگیر طراحی بودم :|
قالب جدید چطوره ؟
اها واس تو بیشتر پوکر میذارم :| :| :| :|

خسته نباشی قالبت شیک تر شده.

خیلی دنبال رمز گشتم تا قبل اینکه رمزو بذارین!
ولی الان حال خوندن مطلبه نیس :/

بخونین حالتون عوض میشه! گفته باشم.

پخخخخخخخخخخ

ترسیدم!

میشه از این به بعد این چالش های بامزتون رو بذارید وقتی که من سفر نیستم و وقت بیکاری هم دارم؟ :دی

چشم. تمام تلاشمون رو میکنیم! ولی خب شما همیشه سفرین! ما چیکار کنیم؟خخخ

:))) چقدر من فکر کردم که« اهدای بنصر » چیه:|||

تِد:

دچار یأس فلسفی هم شدین؟ :))

((-: دی:این زیادی واضح بود

آره دیگه. زیادی واضح بود!

من که مخالفم
وجهه شرعی نداره البته در بین مراجع آیت الله مکارم و مظاهری موافقند

فکر کنم تعداد موافقین از تعداد مخالفین بیشتر باشه ها!

بازم هرکسی تفکر خاصِ خودش رو داره.

یاس فلسفی؟؟ افسردگی گرفتم رفت... الانم متوسلم به قرص واینا...:دی!!

براتون دعا میکنیم!

مریدان بی خرد ... :)
اهدای عضو واقعا کار عالیه ... چیه آخه بجای اینکه جسم بره زیره یه مشت خاک قشنگ و شیک و مجلسی میتونه چراغ چند تا زندگی رو روشن کنه ..
آورین جناب ابواسفنج بلاگفانی :)

احسنتم. صحیح است.

خیلی ممنون.

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
بلاگفان، یک نیروگاهِ غنی سازیِ لبخند، واقع در تنها جزیرۀ شادی در کلِ بلادِ بیان یا به عبارت بهتر سرزمینِ بیان هست. با ورود به این نیروگاه متعهد میشین که لبخند بزنین و با خروج از این نیروگاه متعهد میشین که تا ورود بعدی این لبخند رو حفظ کنین.
شعارمون رو هم حفظ کنین:
باحال باشید :)
HTML tutorial
نویسندگان
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان